جلوه حسن
محمد اسحاق ثنا محمد اسحاق ثنا

 

ای که با یاد تو ام در سر مرا شور و شر است

نشنود شور و شرم گوش ات مگر آیا کر است؟

تو به نازت به خدا نازی و هم می بالی

این منم حاصل عمرم همه خون جگر است

گر ترا مرتبه و شوکت و شان است خوشست

به من هر طعنه اغیار چو زخم تبر است

پرتو حسن تو سوزد همه خشک و تر من

جلوه ی روی تو سوزنده چو قوغ شرر است

نرگس مست تو در خواب خوش است تا به سحر

چشم عشاق تو بیدار همه تا سحر است

با همه صورت نیکو وهمه قد رسا

بخدا دلبر من دلبر نازک کمر است

با همه سعی نشد حاصل من وصل نگار

شد یقینم که "ثنا" کوشش من بی ثمر است

 

ونکوور کانادا

چهارشنبه 10-7-2013

 






July 10th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان